جدول جو
جدول جو

معنی چراغ آسیا - جستجوی لغت در جدول جو

چراغ آسیا(چَ / چِ غِ)
چراغی که بر آسیای کلان مثل آسیای آب و خراس روشن کنند تا بروشنائی آن کاری که در آسیابانی باید کرد، خاطرخواه بعمل آید. (آنندراج). چراغ مخصوصی که آسیابان در آسیا روشن کند، برای رفع تاریکی:
نیست ممکن کز غبار کلفت دوران سلیم
اختر ما چون چراغ آسیاروشن شود.
سلیم (از آنندراج).
زبان شکوه فرسودی ز چرخ بیوفا دارم
ولی در گرد کلفت چون چراغ آسیا دارم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چراغ آسمان
تصویر چراغ آسمان
کنایه از ماه یا آفتاب
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ غِ سْ / سِ)
چراغ آسمانی. کنایه از آفتاب. (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء). چراغ جهانتاب. چراغ سپهر. چراغ جهان. چراغ عالم افروز:
گرچه از کبریت بفروزد چراغ
زو چراغ آسمان پوشیده اند.
خاقانی.
رجوع به چراغ آسمانی و چراغ سپهر شود.
، ماهتاب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش جویمند شهرستان گناباد که در 40 هزارگزی شمال جویمند بر سر راه شوسۀ عمومی بجستان در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیربا 698 سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و زعفران و شغل مردمش زراعت و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ خِ)
نوعی از انواع چرخ که حرکت دوری دارد و با گردش خود سنگ آسیا را به حرکت درمیآورد. چرخ آسیا که اصلاً بوسیلۀ آب به گردش وحرکت درمی آید. (ولی توسعاً به آسی که بوسیلۀ باد وغیره حرکت کند، نیز اطلاق شده). چرخ آسیای بادی. چرخ مخصوص آسیا:
نرگس بسان یکی پره آسیاست
آن چرخ آسیا که ستون زمردین کنی
چرخش ز زر زرد کنی وآنگهی در او
دندانۀ بلورین گردش تو درکنی.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی).
چون تاب جمال تو نیاوردیم
سرگشته چو چرخ آسیا گشتیم.
عطار.
رجوع به چرخ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چراغ آسمان
تصویر چراغ آسمان
کنایه از ماه و آفتاب است
فرهنگ لغت هوشیار
چلچراغ، قندیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد